کافه رسانه

  • ۱
  • ۰

یک خودزنی وطنی!

صاحبنظران علوم ارتباطات معتقدند یکی از مسائلی که همواره باید مورد توجه مدیران فرهنگی و هنرمندان عرصه رسانه واقع شود؛ توجه کردن به دو جنبه ی اساسی در فرایندهای تصمیم گیری، صدور مجوز ساخت، اکران و البته نقد آثار رسانه ای در مدیوم های مختلف رسانه ای  چون سینماست.

این دوجنبه شامل توجه به بسترهای زمانی و بسترهای مکانی تولید یک اثررسانه ای است. به دیگر سخن همواره باید به این مطلب توجه داشت که یک فیلم در چه زمانی و در چه مکانی ساخته و اکران می شود.

برای مثال در زمان حاضر باتوجه به داغ بودن موضوعات هسته ای و تلاش مخالفان جمهوری اسلامی در متهم کردن ایران به تلاش های غیرصلح آمیز و همچنین تلاش برای نمایش وجهه ای از ایران که ناقض حقوق بشر است؛ آرایش رسانه ای جبهه مخالف جمهوری اسلامی به گونه ایست که از کوچک ترین اتفاقات داخلی کشور در جهت اثبات این اتهامات استفاده رسانه ای می کند. شاهد این مدعا برجسته سازی آثاری از هنرمندان ایرانی است که محتوای باب میل جبهه رسانه ای دشمن را، دانسته یا ندانسته فراهم می کنند و در فستیوال ها و جشنواره های مختلفی به عنوان آثار برگزیده معرفی می شوند.

بنابراین آنچه در زمینه مدیریت رسانه ای چه از زاویه دید ما و چه از زاویه نگاه دشمن کاملا بدیهی است؛ توجه به ساخت آثاری است که سهوا یا عمدا به همین موضوعات حساس اشاره می کنند.  لذا  بسیار طبیعی خواهد بود که فیلم هایی که در ایران و توسط یک فیلم ساز ایرانی بر دروغ گویی یا خشونت طلبی ایرانیان و مسلمانان صحه بگذارد؛ مورد توجه جبهه رسانه ای دشمن قرار خواهد گرفت؛ خصوصا اگر این ساخت ها با پایان هایی باز و یا سیاه نمایی های افراطی؛ نوعی خفقان فرهنگی را به تصویر بکشند.

بنابراین آنچه باید مورد توجه مدیران و حتی هنرمندان ایرانی قرار گیرد؛ توجه به این نکته ظریف است که حتی به بهانه نقد جامعه شناختی و بیان مسائل تلخ اجتماعی؛ نباید خوراک باب میل طرف مقابل فراهم را کرد تا موجبات نوعی خودزنی وطنی فراهم شود!

همچنین باید خاطرنشان کرد امروزه گستردگی نفوذ رسانه ها در جهان و خاصیت برجسته سازی موضوعات توسط آن ها؛ ضرورت توجه به این مسائل کلیدی را صدچندان کرده است. باید گفت گرچه اهمیت پرداخت رسانه ای به معضلات جامعه امری طبیعی می باشد که لزوم آن برکسی پوشیده نیست اما باید توجه داشت که چگونگی پرداخت به این موضوعات از اهمیت خاصی برخوردار است و نیازمند نظارت های دقیق مدیریتی و تولیدی خواهد بود.

در ادامه مطلب نگاهی گذرا خواهیم داشت بر ساخته ای که چرایی اخذ مجوز اکران آن پس از سه سال به خودی خود مورد تامل است!

خانه پدری ساخته کیانوش عیاری

 

خودزنی وطنی!

همانطور که می دانیم نقد آثار هنری که سینما نیز یکی از زیرمجموعه های آن محسوب می شود؛ از دو  منظر قابل بررسی است. نخست تحلیل یک اثر از زاویه ساخت و تکنیک که بیش تر شامل رعایت اصول حرفه ای برای تولید یک اثر هنری می باشد و دوم تحلیل از منظر ماهیت مفهومی که بر وجه معنایی اثر و جنس پیام های منتقل شده ناظر است.

در این نوشتار اما با تفکیک این دو ساحت از یکدیگر مروری اجمالی خواهیم داشت بر یکی از فیلم های اکران شده در سی و دومین جشنواره فجر که پس از توقیفی سه ساله،  با روی کارآمد آمدن دولت جدید ناگهان مجوز اکران گرفت. به عقیده نگارنده بررسی رویکرد تکراری مدیریت فرهنگی و رسانه ای کشور مبنی بر کشف و برجسته سازی آثار توقیف شده در دولت های قبل، آنهم به بهانه بازشدن فضای فرهنگی؛ به خودی خود جای تامل بسیار دارد!

و اما بعد ...

"خانه پدری" روایتی است تاریخی از چند نسل پی در پی یک خانواده ایرانی که از شواهد و قراین درون فیلم مشخص است که رویکردی شبه مذهبی و دین مابانه نیز دارند. در بخش نخست فیلم،  سازنده مروری دارد بر یک اتفاق مشمئز کننده؛ پدر و پسر خانواده در یک کش مکش ظاهرا ناموسی که هرگز دلیل واقعی آن در فیلم مشخص نمی شود؛ دختر خانواده را به شکل فجیعی به قتل می رسانند و سپس با قساوت تمام او را در یکی از اتاق های زیرزمین خانه دفن می کنند و البته این عمل وحشیانه آن ها که دور از چشم مادر خانه انجام شده است؛ با تمجید و تعریف عموی خانواده به عنوان نشانه ای از غیرتمندی و آبروداری مواجه می شود. در بخش های دیگر فیلم به نسل های بعدی و مواجهه آن ها با این قبرستان خانگی پرداخته می شود و همواره روحیه خشونت و بی منطقی مردان خانواده و ظلم پایان ناپذیر نسبت به زنان به نمایش در می آید.

اما آنچه از لحاظ فنی قابلیت بررسی دارد به صورت اجمالی فیلمبرداری قابل قبول و طراحی های صحنه ی نسبتا خوبی است که به چشم می آید. بازی ها غالبا باورپذیر اند به جز یکی دو صحنه که مضحک بودن نوع خشونت ها تماشاچی را به خنده وادار می کند!

در این نوشتار اما نگاه غالب ما پرداخت محتوایی موضوع است و البته به جای تحلیل مشروح اثر، ترجیح می دهیم تا تنها به طرح چند سوال اساسی بپردازیم و قضاوت در این رابطه را به مخاطبان واگذار کنیم

1. اصولا چرا چنین موضوعی آن هم با چنین غلظتی در اولویت های یک سینماگر ایرانی قرار می گیرد؟

2. آیا در انتخاب موضوع یک معضل اجتماعی مثل غیرت های جاهلانه؛ توجه به میزان شیوع آن در جامعه مورد توجه قرار می گیرد و سینماگر تا چه حد اجازه دارد مشکلات اجتماعی را با توجه به خاصیت برجسته سازی رسانه، درشت نمایی کند؟

3. مرز تذکر و نقد معضلات اجتماعی با شیوع و ترویج مساله ای از جنس فحشا کجاست؟

4. توجه به بسترهای زمانی و مکانی در طرح یک نقد ولو نقدی صحیح مورد توجه سینماگران ما قرار دارد یا خیر؟ ( برای مثال در زمانی که کلیت فضای حاکم بر رسانه های جهانی متوجه بر معرفی ایرانیان به عنوان محور شرارت، خشونت و دروغگویی است؛ سینماگران ما تا چه حد بر این نکته توجه دارند که نقدهای به حق ایشان، خوراک مطبوعاتی و رسانه ای دشمن را فراهم نکند تا نقدهای خیرخواهانه ایشان مبدل به خودزنی های سهوی توسط خودی ها نشود).

5. چگونگی طرح چنین موضوعات حساسی توسط سینماگر در جهت حفظ بهداشت روانی جامعه به چه صورت است؟

6. اساسا هدف فیلمساز و جامعه ی هدف او از طرح چنین موضوعی چه می تواند باشد و آیا سینماگر حق دارد هر واقعیت تلخی را به بهانه نقد اجتماعی به تصویر بکشد؟

این ها و ده ها سوال دیگر موضوع فیلم هایی از جنس خانه پدری را زیر سوال خواهد برد تا سینماگران و مدیران فرهنگی ما قبل از ساخت و صدور مجوزهای اکران؛ بیش از پیش مراقب تصمیمات و عملکردهای خود باشند تا چاقوی برنده ی سینما به عنوان یک ابزار؛ موجب آسیب دیدن بخش های مختلف جامعه نگردد.

 


  • ۹۲/۱۱/۲۶
  • سید محمدرضا

خانه پدری

مدیریت فرهنگی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی